سوختم
اما نه
چون شمع طرب
در بین جمع
لالهام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم
رهی معیری
سوختم
اما نه
چون شمع طرب
در بین جمع
لالهام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم
رهی معیری
لاله دیدم، روی زیبا توام آمد بیاد
شعله دیدم، سرکشی های توام آمد بیاد
پای سروی جویباری زاری از حد برده بود
هایهای گریه در پای توام آمد بیاد
#رهی_معیری
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ویرانه ندارد
دل را به کف هر که دهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
#رهی_معیری
بسوی ما گذار مردم دنیا نمی افتد
کسی غیر از غم دیرین به یاد ما نمی افتد
رود هر ذره ی خاکم بدنبال پریرویی
غبار من بصحرای طلب از پا نمی افتد؟
#رهی_معیری