خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
#سعدی
تک بیت های خاص و ناب شعر کوتاه مفهومی
پیام های کوتاه
- ۳ آذر ۹۸ , ۰۹:۰۲نباشیم
- ۲۰ آبان ۹۸ , ۲۱:۴۶خار تو باشم ...
- ۱۹ آبان ۹۸ , ۲۰:۲۵گر چه نیایی ....
- ۱۷ آبان ۹۸ , ۲۲:۲۳تو اما
- ۱۶ آبان ۹۸ , ۲۱:۴۳چه می کنی
- ۱۵ آبان ۹۸ , ۲۲:۴۰ای نامهربان
- ۱۴ آبان ۹۸ , ۲۰:۳۴میان خانه ای ویران ...
- ۱۳ آبان ۹۸ , ۲۱:۳۸زمانی که نباشی
- ۱۲ آبان ۹۸ , ۲۰:۴۰چون قافله ی عمر
- ۱۰ آبان ۹۸ , ۱۹:۴۱گلبن ویرانه ...
طبقه بندی موضوعی
-
حافظ
(۱۷) -
سعدی
(۴۸)
-
حسین منزوی
(۲۱) -
مولانا
(۲۳) -
عراقی
(۴) -
وحشی بافقی
(۲۰) -
رهی معیری
(۹) -
خواجوی کرمانی
(۳) -
شاعران معاصر
(۸۹) -
دیگر شاعران کلاسیک
(۸۸) -
صائب تبریزی
(۱۸) -
عطار
(۳) -
ادبیات جهان
(۶۹) -
الهام ملک محمدی
(۱۳) -
حزین لاهیجی
(۴) -
تاثیر گذار
(۴)
بایگانی
- تیر ۱۴۰۲ (۲۲)
- خرداد ۱۴۰۲ (۲۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۱)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱۸)
- بهمن ۱۴۰۰ (۴۸)
- دی ۱۴۰۰ (۵۶)
- آذر ۱۴۰۰ (۴)
- آبان ۱۴۰۰ (۹)
- مهر ۱۴۰۰ (۱۶)
- تیر ۱۳۹۹ (۲)
- خرداد ۱۳۹۹ (۱۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۱۸)
- فروردين ۱۳۹۹ (۲۶)
- اسفند ۱۳۹۸ (۲۶)
- بهمن ۱۳۹۸ (۲۷)
- دی ۱۳۹۸ (۲۶)
- آذر ۱۳۹۸ (۲۷)
- آبان ۱۳۹۸ (۱۵)
- مهر ۱۳۹۸ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۸ (۲۶)
- مرداد ۱۳۹۸ (۲۵)
- تیر ۱۳۹۸ (۲۵)
- خرداد ۱۳۹۸ (۲۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۲۸)
- فروردين ۱۳۹۸ (۲۷)
- اسفند ۱۳۹۷ (۲۸)
- بهمن ۱۳۹۷ (۳)
- دی ۱۳۹۷ (۲)
- آذر ۱۳۹۷ (۱)
آخرین مطالب
- ۰۲/۰۴/۲۷سر پوشالی ...
- ۰۲/۰۴/۲۵چنانیم بی تو ...
- ۰۲/۰۴/۲۵یعنی حال من
- ۰۲/۰۴/۲۳بعضی چیزها
- ۰۲/۰۴/۲۲و قله های مه آلود
- ۰۲/۰۴/۲۲خیال آب روشن...
- ۰۲/۰۴/۱۹شهر پس از جنگ
- ۰۲/۰۴/۱۵من کم نمی آورم
- ۰۲/۰۴/۱۴همین یک سخن یاد دار
- ۰۲/۰۴/۱۳نمی توان ...
پربیننده ترین مطالب
- ۹۸/۰۱/۱۶ویرانه دل ماست ...
- ۹۸/۰۱/۱۱همان پرسش بی زیرایی ...
- ۹۹/۰۳/۳۱جبران نمی شوی ...
- ۹۸/۰۸/۱۴میان خانه ای ویران ...
- ۹۸/۱۲/۲۹افسردگی
- ۹۷/۱۱/۰۱کجایی ...
- ۹۸/۰۹/۰۳نباشیم
- ۹۸/۰۱/۱۷لذت بیماری ...
- ۹۸/۰۸/۱۹گر چه نیایی ....
- ۹۸/۰۸/۱۶چه می کنی
سخن مانَد از عاقلان یادگار
ز سعدی همین یک سخن یاد دار:
گنهکارِ اندیشناک از خدای،
بِه از پارسای عبادت نمای...
#سعدی
سر زلفت
ظلماتست
و لبت آب حیات
در
سواد سر زلفت
به خطا می‌نگرم.
سعدی
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالم نفروشم!
- سعدی
چه روزها به شب آورد جان منتظرم
به بوی آن ڪه شبی با تـو روز گرداند...
#سعدی
دلم شکستی و رفتی؛ خلافِ شـرطِ مودّت ،
به احتیاط رو اکنون؛ که آبگینه شکستی...
سعدی
شربتی
تلختر از
زهر فراقت باید
تا کند لذت وصل تو فراموش مرا
سعدی
بازم فراموش نمیشه ولی
در
قیامت
چو سر از
خاک لحد بردارم
گرد سودای تو بر دامن جانم باشد
#سعدی
گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ ...
دیدن او یک نظر،
صد چو منش خونبهاست
#سعدی
من از حکایت عشق تو بس کنم !؟ هیهات...
مــــــگر اجل که ببــــندد زبان گفتـــــــــارم !!!!💌
#سعدی
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها
#سعدی
گاه گویم
که بنالم ز پریشانی حالم
باز گویم که عیان است چه حاجت به بیانم
#سعدی
گفتم دری ز خلق ببندم به روی خویش
دردی ست در دلم که ز دیوار بگذرد ...
#سعدی
مرا زمانه ز یاران به منزلی انداخت
که راضیم به نسیمی کز آن دیار آید
#سعدی
به ناز خفته چه داند
که دردمند فراق به شب
چه می‌گذراند علی‌الخصوص غریب...
#سعدی
هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری
در دل نیافت راه که آن جا مکانِ توست...
#سعدی
گر قدم بر چشم من خواهی نهاد
دیده بر ره می‌نهم تا می‌روی
ما به دشنام از تو راضی گشته‌ایم
وز دعای ما به سودا می‌روی
گر چه آرام از دل ما می‌رود
همچنین می‌رو که زیبا می‌روی
#سعدی
گفتم دری ز خلق ببندم به روی خویش!
دردیست در دلم که ز دیوار بگذرد!!!
#سعدی
گفتم اگر نبینمت مهر فرامُشم شود
می‌روی و مقابلی، غایب و در تصوری...
#سعدی
دیده را فایده آن است
که دلبر بیند
ور نبیند
چه بود فایده بینایی را؟
#سعدى
رفتی و همچنان به خیال من اندری
گویی که در برابر چشمم مصوری
فکرم به منتهای جمالت نمی‌رسد
کز هر چه در خیال من آمد نکوتری
#سعدی
فرق است میان آنکه یارش در بر
با آنکه دو چشم انتظارش بر در
#سعدی
عافیت خواهی
نظر در منظر
خوبان مکن...
وَر کنی بدرود
کن خواب و
قرار خویش را...
#سعدی
داروی درد شوق را با همه علم عاجزم
چاره ی کار عشق را با همه عقل جاهلم
#سعدی
بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
#سعدی
آنکه نقشی دیگرش جایی مصور می شود
نقش او در چشم ما هر روز خوش تر می شود
#سعدی
نقش او در چشم ما هر روز خوش تر می شود
#سعدی
و گر این شب درازم بکشد در آرزویت
نه عجب که زنده گردم به نسیم صبحگاهی ...
#سعدی
نه عجب که زنده گردم به نسیم صبحگاهی ...
#سعدی
از هر چه می رود سخن دوست خوش ترست
پیغام آشنا نفس روح پرورست
هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای ?
من در میان جمع و دلم جای دیگرست ...
#سعدی
پیغام آشنا نفس روح پرورست
هرگز وجود حاضر غایب شنیده ای ?
من در میان جمع و دلم جای دیگرست ...
#سعدی
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست ...
#سعدی
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست ...
#سعدی
هر خم از زلف تو زندان دلی ست
تا نگویند اسیران کمند تو کمند ...
#سعدی
تا نگویند اسیران کمند تو کمند ...
#سعدی
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
#سعدی
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران
#سعدی
دل داده را ملامت گفتن چه سود ...
می باید این نصیحت کردن به دل ستانان
#سعدی
می باید این نصیحت کردن به دل ستانان
#سعدی
ویرانه نه آنست که جمشید بنا کرد
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست , که با هر نگه دوست
صدبار بنا گشت و دگر بار
فرو ریخت ...
#سعدی
ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست , که با هر نگه دوست
صدبار بنا گشت و دگر بار
فرو ریخت ...
#سعدی
شخصی همه شب بر سر بیمار گریست
چون صبح شد او بمرد و بیمار بزیست
#سعدی
خیلی حرف داره این بیت که از پس بیانش نمیشه بر اومد ...
چون صبح شد او بمرد و بیمار بزیست
#سعدی
خیلی حرف داره این بیت که از پس بیانش نمیشه بر اومد ...
گفتی نظر خطاست
دل می بری رواست ?
خود کرده جرم
خلق گنه کار می کنی ...
#سعدی
دل می بری رواست ?
خود کرده جرم
خلق گنه کار می کنی ...
#سعدی
روز وصلم قرار دیدن نیست
شب هجرانم آرمیدن نیست
دست بیچاره چون به جان نرسد
چاره جز پیرهن دریدن نیست ...
#سعدی
شب هجرانم آرمیدن نیست
دست بیچاره چون به جان نرسد
چاره جز پیرهن دریدن نیست ...
#سعدی
حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از
دهان آنکه
شنید از دهان دوست ...
#سعدی
یا از
دهان آنکه
شنید از دهان دوست ...
#سعدی
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده ی یوسف ندریده ...
#سعدی
گرگ دهن آلوده ی یوسف ندریده ...
#سعدی