نمی توان غم دل را
به خنده بیرون برد،
زِ خنده رویی گل
تلخی از گلاب نرفت...
صائب تبریزی
نمی توان غم دل را
به خنده بیرون برد،
زِ خنده رویی گل
تلخی از گلاب نرفت...
صائب تبریزی
نمیبود اینقدر خواب غرور دلبران سنگین
اگر میداشت آوازی، شکست شیشهٔ دلها
-صائب تبریزی
چه گره وا کند از خاطر
من ابرِ بهار....
دانهی سوخته و خاطر
غمناک یکیست....
صائب تبریزی
آنچنان کز رفتنِ گل، خار میماند به جا
از جوانی، حسرتِ بسیار میماند به جا
آهِ افسوس و سرشکِ گرم و داغِ حسرت است
آنچه از عمرِ سبکرفتار میمانَد به جا
نیست غیر از رشتهی طولِ اَمَل چون عنکبوت
آنچه از ما بر در و دیوار میمانَد به جا
صائب تبریزی
غنچه را باد صبا از پوست میآرد برون
بی نسیم شوق، پیراهن دریدن مشکل است
#صائب_تبریزی
یاد
آن عهد که دل
در
خم گیسوی تو بود،
شبِ من،
موی تو و
روزِ خوشم،
روی تو بود...
#صائب_تبریزی
مکش منت به هر نامرد و مردی
مده دل را به ذلت دست فردی
اگر او را به تو مهر و وفا نیست
اگر او بر جــراحاتت دوا نیست
رهایش کن،مرنجان خویشتن را
"" مبر هــرگز ز یادت این سخن را ""
#صائب_تبریزی
اگر از عرش افتد کس،
اُمید زیستن دارد
کسی کز طاق دل افتاد
از جا برنمی خیزد...
#صائب_تبریزی
آب در روغن بریزی ناله خیزد از چراغ
صحبتِ نا جنس، آتش را به فریاد آورَد
#صائب_تبریزی
تمام بزرگان چه ائمه ی اطهار چه بزرگان ادبیات کشورمان و حتی اندیشمندان غربی تاکید دارن به کسانی که برای هم نشینی انتخاب می کنیم
و نکته ی واقعا درستی هم هست
نگاه کنید مثلا
رنگ ها رو اگه با هم ترکیب کنیم یه رنگ جدید ساخته میشه درسته که دو تا رنگ متفاوت بودن ولی وقتی با هم آمیخته شدن رنگ جدیدی رو میسازن و هم نشین ما هم دقیقا همین تاثیر رو داره ،، و ما همیشه وقتی با کسی ارتباط برقرار می کنیم یک چیزی از طرف مقابل برای خودمون برمیداریم ،،
یا مثل این میمونه که از یه بوستان گذشتیم و لباس مون بوی گل گرفته بخاطر همین اگه همنشین درستی انتخاب کنیم انسان بهتری نسبت به دیروز میشیم
و دوست و همنشین بد هم که ... مثل یه لجن زار میمونه که چیزی جز گل و لای و ... عاید مون نخواهد شد
بخاطر همین بزرگان در انتخاب دوست و رفیق حساسیت زیادی به خرج میدن
دل هاتون گرم
الهام ملک محمدی
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که اسودگی ما عدم ماست
#صائب_تبریزی
مرغ بی بال و پری را
میکند بی آشیان
هر که
میآرد برون از کنج تنهایی مرا
_صائب_تبریزی
....
ڪَران ڪَشتم به چشمش
بس ڪه رفتم بی سبب سویش
مرا زین پاے بیفرمان
چهها بر سر نمیآید؟
#صائبتبریزے
دل که رنجید از کسی، خرسند کردن مشکل است
شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است
کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد
حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است...
#صائب_تبریزی
گر چه او هرگز نمیگیرد ،ز حال ما خبر ...
درد او هر شب ،خبر گیرد زِ سر تا پای ما !
#صائب_تبریزی