کاش می شد توی دل سنگ کنار من دل تنگ ...
کاش ... ، هر چند هم آغوش شوند آینه و سنگ
#الهام_ملک_محمدی
کاش می شد توی دل سنگ کنار من دل تنگ ...
کاش ... ، هر چند هم آغوش شوند آینه و سنگ
#الهام_ملک_محمدی
وای بر تو
پس از هجومِ کلاغ
سر پوشالیت
تماشایی است
تَشتِ افتاده را ولش کن باز
چشمهایت زبان رسوایی است
#سید_هادی_محمدی
آنچه
هــرگــز
شرح نتوان کرد
یعنی حـــــال مــــن ...
#وحشی_بافقی
بعضی چیزها را نمیتوان درمان کرد
فقط باید آنها را به دوش کشید...
مگان دیواین
چه چیز داری با خویشتن که دیدارت
چو قله های مه آلود محو و رویایی است
#حسین_منزوی
خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
#سعدی
تهی از زندگی و سوخته ، آشفته و مغشوش
از دلم
مانده به جا
بعد تو یک شهر پس از جنگ
#الهام_ملک_محمدی
نزار قبانی یه جا میگه:
«انا لا اضعف اشتاق الیک»
یعنی:
«من کم نمی آورم مگر زمانی که دلتنگت میشوم...»
سخن مانَد از عاقلان یادگار
ز سعدی همین یک سخن یاد دار:
گنهکارِ اندیشناک از خدای،
بِه از پارسای عبادت نمای...
#سعدی
نمی توان غم دل را
به خنده بیرون برد،
زِ خنده رویی گل
تلخی از گلاب نرفت...
صائب تبریزی
تو مثل خنده ی گل، مثل ِ خواب پروانه
تو مثل آنچه که ناگفتنی است، زیبایی
حسین منزوی
انیس منصور میگه:
کَی لا تَموت مرّتین لا تعُد لمن خذلک
برای اینکه دوبار نمیری،
سوی کسی که تو را رها کرد بازنگرد.
[قالت لى: حدثنى عن الحنین
فقلت: الحنین هو أن تسمع صوت
من تحب و تلتفت و لا ترو أحداً]
به من گفت: از دلتَنگی بگو
گفتم: دلتنگی یَعنی صدایِ محبوبات را بشنوی
روی برگردانی و کسی آنجا نباشد...
محمود درویش
یکی از غم انگیزترین جمله ها، جمله ی
هاروکی موراکامیِ :
باید بپذیری که برخی افراد
برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت
بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند...!
ما باور کرده ایم
که خداوند ما را از بالا می بیند،
اما در واقع او از درون می نگرد..
#شمس_تبریزی
سر زلفت
ظلماتست
و لبت آب حیات
در
سواد سر زلفت
به خطا مینگرم.
سعدی
هزار نطفهی غمدیده میانِ بطنِ غزل پوسید
که نام تو نَبَرَد یکدم دهانِ لقِّ روایت ها
#سید_هادی_محمدی
خمید پیکرم
از انتظار و جان به لب آمد
قدح به یاد تو کج کرده ام ، بیا که نریزد....
بیدل دهلوی
من قبل از تو
با من بعد از تو
فرق بسیار است
چیزی شبیه هیروشیما
قبل از بمب و بعد از بمب
# جابر محیط
نمیبود اینقدر خواب غرور دلبران سنگین
اگر میداشت آوازی، شکست شیشهٔ دلها
-صائب تبریزی
«تا زمانی که از عمق دوست داشتن
طرف مقابلت مطمئن نشدی
عمیقانه دوست نداشته باش
چرا که عمق عشق امروز
همان عمق زخم فردای توست... !»
نزار قبانی
«لقد ربحتَ الحرب یا صدیقی، وخسرتنی! »
دوست من! جنگ را بردی اما من را باختی... :)
#غاده_السمان
مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالم نفروشم!
- سعدی
چه روزها به شب آورد جان منتظرم
به بوی آن ڪه شبی با تـو روز گرداند...
#سعدی
و در دلتنگی ما هیچ دستی دخیل نبود
و در دوری هزاران دست دخیل بود
سلام بر تو
که تو را بسیار ندارم
و سلام بر من
در هر آنچه از دست دادهام.
#محمود_درویش
هو لیس بمجنون
أبدا
هو فقط لا یعرف
من أی اتجاه یأتی
صوت حبیبته.
او دیوانه نیست
او فقط نمی داند؛
صدای معشوقه ش از
کدام سمت می آید...♡
#السید_العدیسی
تو کتاب کوری از ساراماگو نوشته :
باید دید اگر مهمات سرکرده شان تمام شود چقدر از قدرتش میماند
چه ابر تیره ای گرفته سینه ی تو را
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمی شود....
هوشنگ ابتهاج
.
ما هیچکدام
در اولین دیدار
بال و پر نداشتیم ،
ولی هر زمان باهم بودیم
آسمان را لمس کردیم ...
#ادوارد_لی
رفتم که داغ بوسهٔ پر حسرت تو را
با اشک های دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
#فروغ_فرخزاد
همهچیز در آخرین آدمی خلاصه میشود که در تنگای شب به یاد میآورید؛ قلب شما آنجاست!
چارلز بوکوفسکی
صحبتی از تو به میان نیامد الا آنکه
لبانم به تبسم گشوده شد
گویی تو همچون «عید» هستی
و دیگران
باقی روزها...
#شادی_المرعی
خواستم گریه کنم قلب صبورم نگذاشت...
وقت زانو زدنم بود غرورم نگذاشت...
#احسان_افشاری
زندگی از من میخواهد
که فراموشات کنم
و این چیزیست
که دلام نمیتواند بفهمد
- محمود درویش
نمیدانم ، چه می خواهم بگویم
غمی در استخوانم می گدازد
هوشنگ ابتهاج
از حفرهات بیرون میآیی
و به ساحل میروی
تا تنفس رایگان را به خاطر آوری
اما چون باز میگردی
در ریهات ترکشیست
#غادة_السمان
ترجمه #عبدالحسین_فرزاد
دچار یعنی این : مرا دوباره آلود به من
غریبه ای که آشنا تر از خودم بود به من
#الهام_ملک_محمدی
دل آشوب نیستم سرم درد می کند
سرم ..، خوب نیستم سرم درد می کند
نه صبر و نه معجزه نه ایمان نه کفر هیچ
من ایوب نیستم سرم درد می کند
قضا را برای من چه بد خط نوشته اند
بد اسلوب نیستم سرم درد می کند
تنی سبز هستم و سرم را بریده اند
فقط چوب نیستم سرم درد می کند
از افکار فکر من پر و خون دماغ شد
نه مطلوب نیستم سرم درد می کند
دچار خماری و گرفتار اعتیاد
به مشروب نیستم سرم درد می کند
#الهام_ملک_محمدی
چه گره وا کند از خاطر
من ابرِ بهار....
دانهی سوخته و خاطر
غمناک یکیست....
صائب تبریزی
خانه ی خالی
خانه ی دلگیر
خانه ی در بسته بر هجوم جوانی
خانه ی تاریکی و تصور خورشید
خانه ی تنهائی و تفال و تردید
خانه ی پرده، کتاب، گنجه، تصاویر
آه، چه آرام و پر غرور گذر داشت
زندگی من چو جویبار غریبی
در دل این جمعه های ساکت متروک
در دل این خانه های خالی دلگیر
آه، چه آرام و پر غرور گذر داشت...
فروغ فرخزاد
سربسته ماند
بغض گرهخورده در دلم
آن گریههای عقدهگشا در گلو شکست
قیصر امین پور
رفتی و در دل من ماند بجای
عشقی آلوده به نومیدی و درد...
#_فروغ_فرخزاد
زمان تسکین دهنده نیست!
شاید دیگر هر روز
اشک از چشمانت سرازیر نشوند
اما درد همچنان باقی است...
دایان چمبرلین
با دردهای زخمگونهای زیست میکنم؛
اگر مرا لمس کنی
آسیبی به من خواهی زد که ترمیم نخواهد شد!
نوازشهایت مرا احاطه میکند
مانند پیچکهایی که از دیوار افسردگی بالا میروند!
عشقت را از یاد بردهام
با اینحال از ورای هر پنجرهای مانند تصویری گنگ میبینمت.
#پابلو_نرودا
جاے پاے نفست مانده بہ صحراے خیال
اے فراسوے تجسم
بہ دلم جادارے...
حزین لاهیجی
فدایش تا نکردم جانِ محنت دیده ی خود را
ندانستم که می آید به کاری، زندگانی هم
عالی شیرازی
جنگ پایان خواهد یافت
و رهبران با هم گرم خواهند گرفت
و باقى میماند آن مادرِ پیرى که چشم به راهِ فرزندِ شهیدش است
و آن دخترِ جوانى که منتظرِ معشوقِ خویش است
و فرزندانى که به انتظارِ پدرِ قهرمانِشان نشستهاند
نمیدانم چه کسى وطن را فروخت
اما دیدم چه کسى بهاىِ آن را پرداخت.🖤
محمود درویش
شب چو ماه آسمان پر راز
گرد خود آهسته میپیچد
حریر راز او چو مرغی خسته از پرواز
مینشیند بر درخت خشک پندارم
شاخهها از شوق میلرزند
در رگ خاموششان آهسته میجوشد
خون یادی دور
زندگی سر میشکد چون لالهای وحشی
از شکاف گور
فروغ فرخزاد
دوستت می دارم
زیرا اگر تو نبودی
بی گمان من می زیستم
بی آن که زندگانی کرده باشم...
🖇
احساس عشق،
همهی ما را
دچار این توهم گمراه کننده میسازد
که طرف خود را می شناسیم!
میلانکوندرا
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه...
که
این معامله
تا صبحدم نخواهد ماند...!
#حافظ
مرغ آمین درد آلودی ست کاواره ( که آواره ) بمانده
رفته تا آنسوی این بیداد خانه
باز گشته ..
رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه..
آنچنان کز رفتنِ گل، خار میماند به جا
از جوانی، حسرتِ بسیار میماند به جا
آهِ افسوس و سرشکِ گرم و داغِ حسرت است
آنچه از عمرِ سبکرفتار میمانَد به جا
نیست غیر از رشتهی طولِ اَمَل چون عنکبوت
آنچه از ما بر در و دیوار میمانَد به جا
صائب تبریزی
بر امید آن که روزی کار ما گیرد قرار
سالها کردیم ضایع، روزگار خویش را
همام تبریزی
جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشد
سر رفت و آرزوی تو از سر بدر نرفت
عبید زاکانی
من تمنّا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی :
هرگز ، هرگز ...
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصۀ این
هرگز، کشت ...
.هیچ وقت بابت عشقهایی که نثار دیگران کردهاید و بعدها به این نتیجه رسیدهاید ذرهای برای عشق شما ارزش قائل نبودهاند، افسوس نخورید... شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید؛ و چه چیزی زیباتر از عشق ،
هر رنجِ دوست داشتن صیقلیست بر روح...
#شل_سیلور_استاین
به جهان هستی عشق هدیه کنید ...
تا به شما برگرده ...
سوختم
اما نه
چون شمع طرب
در بین جمع
لالهام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم
رهی معیری
دلش می خواست نباشد
چمدانش را بست
تمام شهر را با خود برد...
#جمال_ثریا
از غم عشق تو بیمارم و میدانے تو
داغ عشق تو به جان دارم و میدانے تو
خون دل از مژه میبارم و میدانے تو
از براے تو چنین زارم و میدانے تو
وحشی بافقی
صبح جوانی ما، بگذشت و شام پیریست
ازکف شراب رفته، در سر خمار مانده
#حزین_لاهیجی
« رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ »
خدایا
آنچه را که طاقت آن نداریم بر دوش ما مگذار...
(بقره-۲۸۶)
غم دل با تو زان گویم ،
که دانم شاد می گردی
چو گنج از خاطر ویران من، آباد می گردی ...
#حزین_لاهیجی
غنچه را باد صبا از پوست میآرد برون
بی نسیم شوق، پیراهن دریدن مشکل است
#صائب_تبریزی
دلم شکستی و رفتی؛ خلافِ شـرطِ مودّت ،
به احتیاط رو اکنون؛ که آبگینه شکستی...
سعدی
میانِ خواب و بیداری
شبی دیدم خیالِ او
از آن شَـب واله و حیران
نه در خوابَم، نهَ بیدارَم...
#اوحدی
همه از کنارم گذشتند،
بجزء تو
که از درونم گذشتی...
جبران خلیل جبران
شربتی
تلختر از
زهر فراقت باید
تا کند لذت وصل تو فراموش مرا
سعدی
بازم فراموش نمیشه ولی
اللیلُ تاریخُ الحنین؛
وَ انتَ لَیلی!!
شب تاریخ دلتنگیست؛
و تو شبِ منی!!
محمود درویش
چمدان بستهام از "خواستنت" کوچ کنم
تا "نبودت" بروم گور خودم را بکنم
شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جملهست
"تا جنون فاصلهای نیست از اینجا که منم"
مهدی اخوان ثالث
تو را دوست مىداشتم
چنان که انگار تو آخرینِ عزیزانِ من بر روی زمینی
و تو رنجم دادی
چنان که گویی من آخرینِ دشمنانِ تو
بر روی زمینم...
غادة السمان
در
قیامت
چو سر از
خاک لحد بردارم
گرد سودای تو بر دامن جانم باشد
#سعدی
عمر اگر این است، چون باد صبا خواهد گذشت
از همه بیگانهتر این آشنا خواهد گذشت
راه، سخت و شیشهی عمر گرامی نازک است
صحبت مینا و خارا تا کجا خواهد گذشت...
#برهمن_کشمیری
حلقهی زلف تو در خواب نمودند به من
جز
پریشانی
از آن خواب
چه تعبیر مرا
#عبید_زاکانی
زین دهن جز سخن عشق نیامد به میان ،
برگ ریزانم نمودی ، گلسِتااان کیستی ؟
#راحم_تبریزی
غزل کامل رو در ادامه ی مطلب بخونید بسیار زیباست
گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ ...
دیدن او یک نظر،
صد چو منش خونبهاست
#سعدی