کاش می شد توی دل سنگ کنار من دل تنگ ...
کاش ... ، هر چند هم آغوش شوند آینه و سنگ
#الهام_ملک_محمدی
کاش می شد توی دل سنگ کنار من دل تنگ ...
کاش ... ، هر چند هم آغوش شوند آینه و سنگ
#الهام_ملک_محمدی
وای بر تو
پس از هجومِ کلاغ
سر پوشالیت
تماشایی است
تَشتِ افتاده را ولش کن باز
چشمهایت زبان رسوایی است
#سید_هادی_محمدی
تهی از زندگی و سوخته ، آشفته و مغشوش
از دلم
مانده به جا
بعد تو یک شهر پس از جنگ
#الهام_ملک_محمدی
هزار نطفهی غمدیده میانِ بطنِ غزل پوسید
که نام تو نَبَرَد یکدم دهانِ لقِّ روایت ها
#سید_هادی_محمدی
رفتم که داغ بوسهٔ پر حسرت تو را
با اشک های دیده ز لب شستشو دهم
رفتم که نا تمام بمانم در این سرود
رفتم که با نگفته بخود آبرو دهم
#فروغ_فرخزاد
خواستم گریه کنم قلب صبورم نگذاشت...
وقت زانو زدنم بود غرورم نگذاشت...
#احسان_افشاری
نمیدانم ، چه می خواهم بگویم
غمی در استخوانم می گدازد
هوشنگ ابتهاج
خانه ی خالی
خانه ی دلگیر
خانه ی در بسته بر هجوم جوانی
خانه ی تاریکی و تصور خورشید
خانه ی تنهائی و تفال و تردید
خانه ی پرده، کتاب، گنجه، تصاویر
آه، چه آرام و پر غرور گذر داشت
زندگی من چو جویبار غریبی
در دل این جمعه های ساکت متروک
در دل این خانه های خالی دلگیر
آه، چه آرام و پر غرور گذر داشت...
فروغ فرخزاد
سربسته ماند
بغض گرهخورده در دلم
آن گریههای عقدهگشا در گلو شکست
قیصر امین پور
رفتی و در دل من ماند بجای
عشقی آلوده به نومیدی و درد...
#_فروغ_فرخزاد
شب چو ماه آسمان پر راز
گرد خود آهسته میپیچد
حریر راز او چو مرغی خسته از پرواز
مینشیند بر درخت خشک پندارم
شاخهها از شوق میلرزند
در رگ خاموششان آهسته میجوشد
خون یادی دور
زندگی سر میشکد چون لالهای وحشی
از شکاف گور
فروغ فرخزاد
مرغ آمین درد آلودی ست کاواره ( که آواره ) بمانده
رفته تا آنسوی این بیداد خانه
باز گشته ..
رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه..
من تمنّا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی :
هرگز ، هرگز ...
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصۀ این
هرگز، کشت ...
چمدان بستهام از "خواستنت" کوچ کنم
تا "نبودت" بروم گور خودم را بکنم
شرح دلتنگی من بی تو فقط یک جملهست
"تا جنون فاصلهای نیست از اینجا که منم"
مهدی اخوان ثالث
عشق تو
همچو باران رحمتی است که میبارد
بر سنگلاخ قلب گنهکاری ...
#فروغ_فرخزاد
میجویمت به نام و نشانی که نیستی
دیرآشنای من، تو همانی، که نیستی
احوال من نپرس، که اقرار میکنم
حالم بد است، مثل زمانی که نیستی
#قیصر_امین_پور
گاه باید رویید ...
از پس
آن باران
#سهراب_سپهری
صدای پای که میآید؟
به کوچهام که گذر دارد؟
بگو که پنجره بگشایم، اگر ز عشق خبر دارد
دلم گرفته ز تنهایی
بُوَد که پنجره بگشایم
اگر گذرگه خاموشم، هنوز راهگُذر دارد
#سیمین_بهبهانی
#تو مثل پیراهنی هستی که کودکانه #دوستش_دارم ولی حالا دیگر اندازه ام نیست
و ناباورانه سعی در پوشیدنش دارم
مثل پیراهنی که بسیار دوستش دارم ولی حالا لک برداشته و نمی پوشمش ...
و دلم هم نمی آید دور بیندازمش
مثل پیراهن دوست داشتنی ام که روی بند رختی طوفان بردش
مثل پیراهن دوست داشتنی ام که ناگاه پاره شده و با تکه پاره هایش آینه را پاک می کنم
مثل پیراهنی که پشت ویترین دلم را برده و توان خریدش را ندارم ...
پیراهنی که در #عکس_یادگاری تنم هست
تو همینجوری دقیقا
ولی میدانی به تو فکر کردن اینگونه است که بین وسایل غیر قابل استفاده ات
یکباره پیراهنی را ببینی که بسیار دوستش داری و ذوق زده می پوشی اش نگاهی می اندازی ...
ولی دوباره آن را از تنت در می آوری و سرجایش میگذاری ...
چون تو را یاد بدترین خاطره ات انداخته ...
#الهام_ملک_محمدی
سالها در دلم زیستی تو
آه هرگز ندانستم از عشق
چیستی تو
کیستی تو
#فروغ_فرخزاد
یکنفس با دوست بودن همنفس
آرزوی عاشقان این است و بس
واحههای دوردستِ دل کجاست؟
تا بیاساییم در خود یکنفس
واحههایی گم که آنجا کس نیافت
ردّپایی از نگاهِ هیچکس
خستهام از دست دلهایی چنین
پیش پا افتادهتر از خار و خس
ارتفاع بالها، سطح هوا
فرصت پروازها، سقفِ قفس
خسته از دل، خسته از ایندست دل
ای خوشا دلهای دور از دسترس
#قییصر_امین_پور
مردن عاشق نمیمیراندنش
در چراغی تازه میگیراندش
باغ ها را گرچه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخهها را از جدایی گر غم است
«ریشه»هاشان دست در دست هم است
#هوشنگ_ابتهاج
حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش
در لشکــر دشمن پسری داشتـــه باشد !
حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل
بازیچــــه ی دست تبــــری داشتـه باشد
#حسین_جنتی
از ما بپرس حالِ جگرهای خسته را
بر ما نمانده حسرتِ داغِ ندیدهای
#حسین_جنتی
برگ زردی با سماجت شاخه را چسبیده بود
دست های خویش و دامان توام آمد به یاد
#سهیل_محمودی
بندی گسستهاست
خوابی شکستهاست...
رویای سرزمین
افسانه شکفتن گلهای رنگ را
از یاد بردهاست...
بی حرف باید از خم این ره عبور کرد:
رنگی کنار این شب بیمرز مرده است!
#سهراب_سپهری
تمام شب آنجا
میان سینهی من
کسی ز نومیدی
نفس نفس میزد
کسی به پا میخاست
کسی تو را میخواست
دو دست سرد او را
دوباره پس میزد
تمام شب آنجا
ز شاخههای سیاه
غمی فرو میریخت
#فروغ_فرخزاد
هر کجا مینگرم، باز هم اوست
که بچشمان ترم خیره شده
درد عشقست که با حسرت و سوز
بر دلِ پر شررم چیره شده
گفتم از دیده چو دورش سازم
بی گمان زودتر از دل برود
مرگ باید که مرا دریابد
ورنه دردیست که مشکل برود...
#فروغ_فرخزاد
🌹🌿
صبا را دیدم و گفتم
صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست میدارم
ولی افسوس و صد افسوس
ز ابر تیره برقی جست
که قاصد را میان ره بسوزانید...
کنون وامانده از هرجا
دگر با خود کنم نجوا
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند....
#فریدون_مشیری
دلتنگم و امید به دیدار ندارم ...
بسیار غم و چاره ی بسیار ندارم ...
#الهام_ملک_محمدی
امشب از هر جا گذشتی بعد تو باران گرفته
فاتحی هستی که شهر خویش را ویران گرفته ...
در نبودت اصل و مفهومی کم است انگار در من
هستی اش را جای خالی گل از گلدان گرفته
رنج صد قرن و به کوتاهی خوابی ... ، عمر من بود
بر همین مبنا اصولا نام ما انسان گرفته
من شبیه اتفاقی بد که بد موقع هم افتاد
تا همین جا آمدم عشقت مرا دندان گرفته
خانه ها امن اند در طوفان برای ساکنینش
پس کجا امن است وقتی در دلم طوفان گرفته
#الهام_ملک_محمدی
یک کشاورز
بعد از زحمت شخم زدن ، آبیاری زمین
اگر دانه سر از خاک بر ندارد
در حالی
که به مزرع سبز همسایه نگاه می کند
چه حسی خواهد داشت ؟؟؟
اینگونه ام
#الهام_ملک_محمدی
اگر بسویت
این چنین دویده ام
به عشق عاشقم
نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بی فروغ من
خیال عشق
خوشتر از خیال تو
#فروغ_فرخزاد
شک نکن آنجور که بر پای تو افتاد دلم
مثل فروپاشی یک برج خبرساز شدم ...
#الهام_ملک_محمدی
تمام شب
کوچه زیر بارش بود
ولی من خیس بارانم ...
#الهام_ملک_محمدی
از من ای هستی من دور مشو
که مرا بی تو تمنائی نیست
به خدا غیر تو ای راحت جان
در دلم بهر کسی جایی نیست
جز تمنای دو چشم سیهت
در دلم حسرت مینائی نیست
قطره ی اشکم و جز سینه ی تو
منزلم در دل دریایی نیست
#هما_میرافشار
آسمان
گنجشک من را
هر کجا میخواست برد
تلخی تنهاییام را آشیانم میکشد ...
#رضا_کرمی
من سینه ی مشتاقم و تو ... تیر رهایی ...
بگذار بیفتد گذر عشق به این جنگ ...
#رضا_کرمی
و من انعکاسی بودم
که بیخودانه همهٔ خلوتها را بهم میزد !
#سهراب_سپهری
بوفه بسته است
و دست من
به تهِ پاکت تخمههای حیرت رسیدهاست
کو آجیل اشتغال؟
تنها دو کلاغ روشن برایم مانده است
و یک اقاقیای تاریک
و از این درام
هنوز یک پرده گذشته است
#حسین_پناهی
نسیم نیست، هوا نیست !
درون این خفقان،
هر چه هست و نیست
منم...
#سیمین_بهبهانی
بود که بار دگر بشنوم صدای تورا؟
ببینم آن رخ زیبای دلگشـای تورا؟
دل گرفتهی ما کی چو غنچه باز شود؟
مگر صبا برساند به من هوای تورا
#هوشنگ_ابتهاج
هیچ پیامی آخرین پیام نیست و هیچ عابری آخرین عابر.
کسی مانده است که خواهد آمد.
باور کن!
کسی که امکان آمدن را زنده نگه میدارد.
بنشین به انتظار!
#نادر_ابراهیمى
دل به هجرانِ تو عمریست شکیباست ولی
بارِ پیری شکند پشتِ شکیبائی را
#شهریار
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
شهریار
دردی که انسان را به سکوت وا میدارد
بسیار سنگین تر از دردی است
که انسان را به فریاد وا میدارد
و انسان ها فقط به فریاد هم می رسند
نه به سکوت هم ..!
#فروغ_فرخزاد
ای دل من،
دل من،
دل من!
بینوا، مضطرا، قابل من!
با همه خوبی و قدر و دعوی
از تو آخر چه شد حاصل من؟
جز سرشکی به رخسارهء غم...
#نیما_یوشیج
مرا بگذار
به خویشتن بگذار
من و تلاطم دریا
تو و صلابت سنگ
من و شکوه تو
ای پرشکوه خشم آهنگ
من و سکوت و صبوری
#حمید_مصدق
بهار شوخی خوبی نبود با دل من
عوض نکرد که ، فصل جدید ، سالم را ...
#الهام_ملک_محمدی
از خودم برایت بگویم؟
از خانه، از خیابان
شهر، صدای پایِ ما، شب؟
از کجا برایت بگویم
عشق من!
جایی که تو نیستی، گفتن دارد؟
#عباس_معروفی
مثل دُرناى بى جفت
مثل باران بى دلیل
در حالِ دوست داشتن تواَم ،
در حالى که کنارم نیستی ...
#فروغ_فرخزاد
تو می روی و دل ز دست می رود
مرو که با تو هر چه هست می رود
دلی شکستی و به هفت آسمان
هنوز بانگ این شکست می رود
#ابتهاج
تو می روی و دل ز دست می رود
مرو که با تو هر چه هست می رود
دلی شکستی و به هفت آسمان
هنوز بانگ این شکست می رود
#ابتهاج
چه گویم
از که گویم
با که گویم؟
که این دیوانه را
از خود خبر نیست...
#فریدون_مشیری
مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت
حال من بد بود. اما !هیچ کس باور نداشت
خوب می دانم ؛که تنهایی مرا دق می دهد !
عشق هم در چنته اش چیزی از این بهتر نداشت
#قیصر_امین_پور
شبان آهسته میگریم که شاید کم شود دردم
تحمل میرود اما ، شب غم سر نمیآید ...
#مهدی_اخوان_ثالث
این درد را چگونه توانم نهان کنم
آندم که قلبم از تو به سختی رمیده است
این شعرها که روح تو را رنج داده است
فریادهایِ یک دلِ محنت کشیده است
#فروغ_فرخزاد
تو در ضمیرِ منى
چگونه از تو گریزم؟!
که ناگزیرِ منى ...
#حمید_مصدق
این چه بهاری ست ؟ ز پاییز هم افسرده ترم ...
آه که از باغ گلی سوخته پژمرده ترم
جور و جفا از تو کشیدیم و نگفتیم چرا ...
از تن فرشی که رفو نخورده پا خورده ترم
حال اگر آتش بشوی هم نشود دور شوم
شعله شدی پیش تو از دیگ سیه چرده ترم
از بر من می گذری حسرتم افزوده کنی
از دل مادری به نامادری آزرده ترم ...
#الهام_ملک_محمدی #غزل #غزل_معاصر
دردی که انسان را به سکوت وا میدارد
بسیار سنگین تر از دردی است
که انسان را به فریاد وا میدارد
و انسان ها فقط به فریاد هم می رسند
نه به سکوت هم ..!
#فروغ_فرخزاد
از جهان دورم و با خویشتنم
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
تو چه دانی
تو چه دانی
تو چه دانی
#مهدی_اخوان_ثالث
دست بردار،
ز تو در عجبم
به دَرِ بسته چه میکوبی سر.
نیست، میدانی، در خانه کسی
سر فرومیکوبی باز به در.
#احمد_شاملو
ای رفته ز دل،
راست بگو بهر چه امشب...
با خاطره ها
آمده ای باز به سویم...؟
#سیمین_بهبهانی
آن کلاغی که پرید از فراز سر ما
و فرو رفت در اندیشهٔ آشفتهٔ ابری ولگرد
و صدایش همچون نیزهٔ کوتاهی، پهنای افق را پیمود
خبر ما را با خود خواهد برد به شهر...
#فروغ_فرخزاد
یک بوسه بس است
از لب سوزان تو ما را
تا آب کند این دل یخ بسته ی ما را
من سردم و سردم ،
تو شرر باش و بسوزان
من دردم و دردم ، تو دوا باش خدا را
#سیمین_بهبهانی
تنها و نامراد در این سالهای سخت، من بودم و نوای دل بینوای من
دردا که بعد از آن همه امید و اشتیاق، دیر آشنا دل تو، نشد آشنای من
از یاد تو کجا بگریزم که بیگمان، تا وقت مرگ دست ندارد ز دامنم.....
#فریدون_مشیری
در شب طوفان غم
آرام بودن مشکل است
من لبالب آهم اما
لب گشودن مشکل است ...
#حسین_دهلوی
ره کجا ... ؟
منزل کجا ... ؟
مقصود چیست؟
بوسه می بخشم
ولی خود غافلم،
کاین دل دیوانه را معبود کیست..!
#فروغ_فرخزاد
ای دریغ از "تو"
اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از "من"
اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از "ما"
اگر کامی نگیریم از بهار...
#فریدون_مشیری
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
قهر و آشتی،
همه ی بی معنا بود
#فریدون مشیری
تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
#هوشنگ_ابتهاج
دشوار بود مردن و روی تو ندیدن
بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم
تا بوده ام، ای دوست، وفادار تو بودم
بگذار بدانگونه وفادار.... بمیرم
#سیمین_بهبهانی
تو نیستی
که ببینی
چگونه عطر تو
در عمق لحظهها جاریست!
چگونه عکس تو
در برق شیشهها پیداست!
چگونه جای تو
در جان زندگی سبز است!
#فریدون_مشیری
کوه؛
با نخستین سنگ ها آغاز می شود
انسان؛
با نخستین درد …
من؛
با نخستین نگاه تو
آغاز شدم …
#احمدشاملو
اگر ماه بودم به هر جا که بودم سراغ تو را از خدا میگرفتم
وگر سنگ بودم به هر جا که بودی سر رهگذار تو جا میگرفتم
اگر ماه بودی به صد ناز شاید شبی بر لب بام من مینشستی
و گر سنگ بودی به هر جا که بودم مرا میشکستی، مرا میشکستی...
#فریدون_مشیری
قاصدک !
شعر مرا از بر کن..
برو آن گوشه باغ..
سمت آن نرگس مست…
و بخوان در گوشش…
و بگو باور کن…
یک نفر یاد تو را…
دمی از دل نبرد…
#سهرابسپهری
چقدر بارش باران موسمی خوب است
چقدر اینکه فروکش کند غمی خوب است
تو باید از همۀ شهرها عبور کنی
تنفس تو برای هر آدمی خوب است
#فاطمه_هاوشکی
دوست دارمش…
مثل دانهای که نور را
مثل مزرعی که باد را
مثل زورقی که موج را
یا پرندهای که اوج را
دوست دارمش…
#فروغ_فرخزاد
درد فراق آمد و
عشق از دلم نرفت
ای روزگار
سیلی محکم تری بزن ...
#سجاد_سامانی