از ضعف به هر جا که نشستیم، وطن شد
وز گریه به هر سو که گذشتیم، چمن شد
جان دگرم بخش، که آن جان که تو دادی
چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب جفای تو نیاورد، کفن شد
#طالب_آملی
از ضعف به هر جا که نشستیم، وطن شد
وز گریه به هر سو که گذشتیم، چمن شد
جان دگرم بخش، که آن جان که تو دادی
چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب جفای تو نیاورد، کفن شد
#طالب_آملی
تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدنها
من و این دشت بیپایان و بیحاصل دویدنها
تو و یک وعده و فارغ ز من هر شب به خواب خوش
من و شبها و درد انتظار و دل تپیدنها
#هاتف_اصفهانی
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت
#حسین_منزوی
هوای تو غالب شدست بر یک حال
نه از جفای تو کم شد نه از وفا افزود
همیشه صید تو خواهم بدن که چهرهٔ تو
نمودنی بنمود و ربودنی بربود
#سنایی
ای در غم عشقت مرا اندیشه بهبود نه
کردم زیان در عشق تو صد گنج و دیگر سود نه
گفتی: به دیر و زود من دلشاد گردانم تو را
در مهر کوش، ای با تو من در بند دیر و زود نه!
#اوحدی
مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشانم پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان آفریدند
#باباطاهر
ای مانده در نهانِ درختان و آفتاب!
چون غم میانِ سینهٔ من ماندگار شو
#سلمان_هراتی
بس در طلبت کوشش بی فایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
#سعدی
همه دردم، همه داغم، همه عشقم، همه سوزم
همه در هم گذرد هر مه و سال و شب و روزم
وصل و هجرم شده یکسان همه از دولت عشقت
چه بخندم، چه بگریم، چه بسازم، چه بسوزم
گفتنی نیست که گویم ز فراقت به چه حالم
حیف و صد حیف که دور از تو ندانی به چه روزم
#روضی_الدین_آرتیمانی
غم عشق تو از غمها نجاتست
مرا خاک درت آب حیاتست
چنان ترسد دل از هجر تو گویی
شب هجران تو روز وفاتست
#انوری
تو نیستی
که ببینی
چگونه عطر تو
در عمق لحظهها جاریست!
چگونه عکس تو
در برق شیشهها پیداست!
چگونه جای تو
در جان زندگی سبز است!
#فریدون_مشیری
خوش آن ساعت که می رفتی و طاقت می رمید از من
تغافل از تو می بارید و حسرت می چکید از من
#عرفی
ز غم تو خون دل ناتوان، ز جفات رفته ز تن توان
به لب است جان و تو هر زمان، ستمی ز نو برسانیم
#رشحه
ای عشق تو ما را به کجا میکشی ای عشق!
جز محنت و غم نیستی، اما خوشی ای عشق
این شوری و شیرینی من خود ز لب توست
صد بار مرا میپزی و میچشی ای عشق
#هوشنگ_ابتهاج
کوه؛
با نخستین سنگ ها آغاز می شود
انسان؛
با نخستین درد …
من؛
با نخستین نگاه تو
آغاز شدم …
#احمدشاملو
جانم از آرام رفت، آرام جان من کجا
هجرم نشان فتنه شد، فتنه نشان من کجا
من جور آن نامهربان دارم ز خاموشی نهان
اویم نیارد بر زبان کان بی زبان من کجا
#امیرخسرو_دهلوی
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی
ای بیخبران چه جای خواب است مرا
#ابوسعید_ابوالخیر
جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما
دردا که نیستت خبر از روزگار ما
بودیم بر کنار ز تیمار روزگار
تا داشت روزگار ترا در کنار ما
#انوری
کس نزد هرگز در غمخانهٔ اهل وفا
گر بدو گویند بر در ، کیست گوید آشنا
#وحشی_بافقی
اگر ماه بودم به هر جا که بودم سراغ تو را از خدا میگرفتم
وگر سنگ بودم به هر جا که بودی سر رهگذار تو جا میگرفتم
اگر ماه بودی به صد ناز شاید شبی بر لب بام من مینشستی
و گر سنگ بودی به هر جا که بودم مرا میشکستی، مرا میشکستی...
#فریدون_مشیری
صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم؟
من که مردم ز غمت حوصله تا چند کنم؟
به امیدی که بیفتم عقب محمل دوست
جای در جلد سگ قافله تا چند کنم؟
#شاطر_عباس_صبوحی
قاصدک !
شعر مرا از بر کن..
برو آن گوشه باغ..
سمت آن نرگس مست…
و بخوان در گوشش…
و بگو باور کن…
یک نفر یاد تو را…
دمی از دل نبرد…
#سهرابسپهری
چقدر بارش باران موسمی خوب است
چقدر اینکه فروکش کند غمی خوب است
تو باید از همۀ شهرها عبور کنی
تنفس تو برای هر آدمی خوب است
#فاطمه_هاوشکی
دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟
کافران را دل نرمست و ترا نیست چرا؟
بر درت سگ وطنی دارد و ما را نه، که چه؟
به سگانت نظری هست و بمانیست چرا؟
#اوحدی
ز عشق ار عاشقی میرد، گنه بر عشق ننهد کس
که بهر غرقه کردن عیب نتوان کرد دریا را
#امیرخسرو_دهلوی