فلک اطلس

تا چند کشم غصهٔ هر ناکس را

 

وز خست خود خاک شوم هر کس را

 

کارم به دعا چو برنمی‌آید راست

 

دادم سه طلاق این فلک اطلس را

 

#ابوسعید_ابوالخیر 

گلبن عشق تو

گلبن عشق تو بی‌خار آمدست

 

هر گلی را صد خریدار آمدست

 

عالمی را از جفای عشق تو

 

پای و پیشانی به دیوار آمدست

 

#انوری 

آخر نیست این افسانه را

خانه پر بود از متاع صبر این دیوانه را

 

سوخت عشق خانه سوز اول متاع خانه را

 

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق

 

کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را

 

#وحشی_بافقی

امید روزگارانم

الاله کوهسارانم تویی یار

 

بنوشه جو کنارانم تویی یار

 

الاله کوهساران هفته‌ای بی

 

امید روزگارانم تویی یار

 

#باباطاهر   

بنوشه = بنفشه  ،  جو کنارانم = کنار جوی آب ، هفته ای بی = برای یه هفته است 

مهر تو حاصل دارد ...

خرم آن کس که غم عشق تو در دل دارد

وز همه ملک جهان مهر تو حاصل دارد

جور و بیداد و جفا کردن و عاشق کشتن

زیبد آن را که چنین شکل و شمایل دارد 

 

#عبید_زاکانی 

همچنان که تو دیدی ...

بی‌دلم ای یار! همچنان که تو دیدی دیده گهربار،

همچنان که تو دیدی در کف عشق تو جان ممتحن من هست گرفتار،  

 

 همچنان که تو دیدی پرسی و گویی چگونه‌ای تو؟ چه گویم؟ بی‌دل و بی‌یار، 

 

#انوری  

پژمرده‌ام امروز ...

برخیز طبیبا که دل آزرده‌ام امروز

بگذار مرا، کز غم او مرده‌ام امروز

چون برگ خزان چهره من زرد شد از غم

کو آن گل سیراب؟ که پژمرده‌ام امروز  

 

#هلالی_جغتایی

روز دراز

ای که رنجی نکشیدی و ندیدی ستمی

 

چه غم از حال ستم‌دیدهٔ رنجور ترا؟

 

تو که چون من ننشستی به غمی روز دراز

 

سخت کوتاه نماید شب دیجور ترا

 

#اوحدی

تلخی عیش من

مخند، ای کامران عشق، بر تلخی عیش من

 

که من هم داشتم اندازه خود کامرانیها

 

کسی کامروز در شادیست فردا بینیش در غم

 

نوید ماتم غم دان نوا و شادمانیها

 

#امیرخسرو_دهلوی 

عاقبت بخیرست

در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا

 

طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا                         

 

ور دل به خدا و ساکن میکده‌ای

 

می نوش که عاقبت بخیرست ترا

 

#ابوسعید_ابوالخیر 

از پای تا به سر

ای کرده در جهان غم عشقت سمر مرا

 

وی کرده دست عشق تو زیر و زبر مرا

 

از پای تا به سر همه عشقت شدم چنانک

 

در زیر پای عشق تو گم گشت سر مرا

 

  #انوری

گریزانم ...

چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم

 

که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را

 

#وحشی_بافقی   

دوست دارمش ...

دوست دارمش…

مثل دانه‌ای که نور را

مثل مزرعی که باد را

مثل زورقی که موج را

یا پرنده‌ای که اوج را

دوست دارمش…

 

#فروغ_فرخزاد  

از دل و جان هوای تو ...

 

باد جهان بی وفا دشمن من ز جان و دل

گر نکنم ز دوستی از دل و جان هوای تو 

 

#عطار

در میان انداخت ...

 حدیث حسن تو، هر جا که در میان آمد

ز ذوق، هر که دلی داشت، در میان انداخت

قبول تو همه کس را بر آشیان جا کرد

مرا ز بهر چه آخر بر آستان انداخت؟  

 

#عراقی

خواهد آمد ...

دستش از گل، چشمش از خورشید سنگین خواهد آمد

بسته بار گیسوان از نافۀ چین خواهد آمد

از تبار دلستان لولیان بیستونی

شنگ، شیطان، با همان رفتار شیرین خواهد آمد 

 

#حسین_منزوی

این درد بی دوا را

پنهان اگر چه داری چون من هزار مونس

 

من جز تو کس ندارم پنهان و آشکارا

 

روزی حکایت ما ناگه به گفتن آید

 

پوشیده چند داریم این درد بی‌دوا را؟

 

#اوحدی  

من جدا ...

ابر می بارد و من می شوم از یار جدا

 

چون کنم دل به چنین روز ز دلدار جدا

 

ابر و باران و من و یار ستاده به وداع

 

من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا

 

#امیرخسرو_دهلوی   

حوصله ی مور کجا ...

وصل تو کجا و من مهجور کجا

 

دردانه کجا حوصله مور کجا

 

هر چند ز سوختن ندارم باکی

 

پروانه کجا و آتش طور کجا

 

#ابوسعید_ابوالخیر

چه خواهد شد فزون ؟؟

زین جور بر جانم کنون، دست از جفا شستی به خون

 

جانا چه خواهد شد فزون، آخر ز آزارم ترا

 

#انوری

معذورم ...

توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم

 

که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را

 

#وحشی_بافقی  

گرد تعلق

دل آزاد من و گرد تعلق، هیهات

 

بارها سیل تهیدست از این خانه گذشت

 

#صائب_تبریزی

از بهر چه بود ...؟؟؟

از آمدنم نبود گردون را سود

 

وز رفتن من جلال و جاهش نفزود

 

وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود

 

کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

 

#خیام

 

مگذار مرا ...

مگذر ای یار و درین واقعه مگذار مرا

 

چون شدم صید تو بر گیر و نگهدار مرا

 

#خواجوی_کرمانی

باغ دلم

آنکه در باغ دلم ریشه فرو برده ز نو

 

گرچه نوخیز نهالیست ، سراپا ثمر است

 

#وحشی_بافقی

نباشیم

ما نباشیم ,
که باشد
که جفای تو کشد ...?
#وحشی_بافقی

در قمار مایی ...

سود و زیان

یکی دان 

چون در قمار مایی ...

 

#مولانا